قدر نبودنت
قهوه،
دوستی ما دو تا شد عشقه تو کتابها
دنیا , دنیای ریاضی است
وقتی عشق را تقسیم کردند و تو . . . خارج قسمت من شدی
زیاده خواه نیستم !
بــــــاور نمی كنم
از دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم اما حالا اگه دور شی
چه کنم با اینهمه وابستگی؟
سالـهـاســت کــــه کـفـه تــرازویــــم
تــعادل نــــدارد !!!
دســــت خـــالـی...!!
دل پــــــر ...
حال کهـ آمــده ای، ديگر دوستت ندارم
من هنوز عاشق كسي هستم كه . . .
اطمينان داشتم يك روز هم
مرا تنها نميگذارد ...!
وقتی من آن “مشترک مورد نظر” نیستم،
چه فرقی می کند در دسترس باشم یا نباشم . . .
بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی! سکوت کنی
فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری
تموم که شد بغلش کنی و اروم. در گوشش بگی
با من نجنگ ، من دوستت دارم
دم از بازی حکـــــــم میزنی ... !
دم از حکــم دل میزنی
پس به زبان " قمــــــــــار " برایت میگویم !
... قمـــار زندگی را به کسی باختم که " تک " " دل " را با " خشـــت " برید
جریمه اش " یک عمر"" حســــرت" شد!
... باخت ِ زیبایی بود!
یاد گرفتم به "دل" ، "دل" نبندم!
یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم!
"دل" را باید " بُــر" زد
تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت
میان آن همه برگ،
دوستش را فراموش کرده بود …
که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش .......
فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای....
پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ...
که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ....
لایک ....
مـــات شــدم از رفـتنت !!
هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود!
ایـن وســط ، فــقـط یـک دل بـــود ...
کـه دیگــر نـیست !!
هوا چقدر خوب و دو نفره ست،
من هستم و خدا
از کوچ پرندگان آموختم
هوای رابطه که سرد شد
باید گذاشت و رفت
دلتـــــنگـ یعنی:
روبـــروی دریــــا ایستاده باشی
ولــــــی
خاطره ی یه خیابون خفه ت کنه...!
پرنده ای که رفت بگذار برود
هوای "سرد" بهانه است.
هوای "دیگری" به سر دارد.
دلتنگی یعنی :
دقیقه به دقیقه گوشیت رو چک کنی
و وانمود کنی که داری ساعت رو میبینی !!!
گاهـــــــــی آدم دلـــــــــش می خـــــواهد
کفـــــــــــــــــــــــــــش هایش را در بیاورد
یواشکی نوک پا نوک پا از خودش دور شود
دور دور دور.......